.
.
.
از میراث پدر بی هویتمان
همین بس
که بی پدر و مادری علاف بود در بهشت
مادر
_ عریان سیب دزد _
و ما فرزندان طمع کار
سر سفره های شمع سار
با چنگال و چاقو شخصیت فروشیم .
.
.
.
از میراث پدر بی هویتمان
همین بس
که بی پدر و مادری علاف بود در بهشت
مادر
_ عریان سیب دزد _
و ما فرزندان طمع کار
سر سفره های شمع سار
با چنگال و چاقو شخصیت فروشیم .
در ازدحام اینهمه آدم
انگشت بر دهان
نگاه حیله گرش را حراج کرده است
سکوت معجزه اش بود
سراب بشارتش...
تمام شدم
تمام شدم تا درون من نهان باشی
نهان شدم ، تا تمام شوم دورت
تمام مدرسه قصه مرا گفتند
که گم شده ام در سراب بی معنی
که ساکن و مسکوت گم شدم
در سراب بی معنی
...
سراب نبود
هیچ نبود سرِ آب
سکوتِ گم و ساکنم ، شد معنی
در این فراز و نشیب ها تمام شدم
تمام شدم تا درون من نهان گردی ...
كج ميخواهم ، راست مي كشند!
اين دستهاي من ، در دست هاي كيست؟
شعر ميخواهم ، نثر مي گويد!
نثر ميخواهم ، شعر مي گويد!
اين فكر كوته من ، در فكر و ذكر كيست؟
عشق ميخوانم ، نفرت انگيزد!
نفرت ميخوانم ، عشق انگيزد!
اين تكه تكه دل ، بنشسته در دل كيست؟
خانه مي روم ، بازار در آيم!
بازار مي روم ، خانه در آيم!
باري ، دو رونده اي كه پاي من نيست؟
من هستم ، يا نيست!
يا نيستم ، من هست!
من ديگري در من ، من در من ديگر؟
اين وهم واقعي ، شيريني تولد است؟
يا واقعيت ، آنك :
اين وهم شيرين تولد است؟
عید شما مبارک
عیدی که هیچی در موردش نمیدونم ، باید مثل همه تبریک بگم .
همه بهم این عید رو تبریک میگن اما کسی انگار نمیدونه چرا ؟
فقط هرکس یه حرف کلی از ظن خودش تحویل آدم میده .
اصلا فلسفه این عید چیه ؟ از کجا اومده ؟ چطور به پیدایش رسیده ؟
رفتم سرچ کردم و اتفاق جالب این بود که حداقل تو سایت های فارسی زبان
تا اونجای که من دقت کردم فلسفه دقیقی ازش ارائه نشده و اون مطالبی هم که
هست با هم تناقض داره . تو ویکی پدیا هم سه چهار خط کلی فقط گفته
همچین عیدی هست .
تقریبا ۹۰٪ کشور این عید و حداقل یکبار جشن گرفتن و به هم تبریک گفتن .
تقریبا ۹۰٪ کشور نمیدونن چرا این عید فطره و چرا ... ؟
و باز هم کلمه تکراریه بگذریم .
و شعر شبانه شاملو :
در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و
نه آفتاب،
ما
بیرون زمان
ایستاده ایم
با دشنه ی تلخی
در گُرده هایمان
هیچ کس
با هیچ کس
سخن نمیگوید
که خاموشی
به هزار زبان
در سخن است
در مردگان خویش
نظر میبندیم
با طرح خنده یی
و نوبت خود را انتظار میکشیم
بی هیچ
خنده یی
پی نوشت : قرار بود تو این پست رابطه آب و خاصیتش بنویسم اما چون تمرکز لازم رو ندارم
امیدوارم منو ببخشید و قول میدم تو پست بعد به قولم وفا کنم .
همتونو دوست دارم
به نام خود آ
سلام
یه مدت آپ نکردم ، اصلا چیزی ننوشتم
مشکلی نداشتم ، اتفاقی بدی هم نیافتاده ، همه چیز روبراهه
هیچ وقت چیزی غیر از اونی که انتظار داریم نمی افته .
( مگر در لحظاتی که با افراد دیگری هستیـــم و سرنوشــتمونو با اونها به اشتراک
میذاریم ) یعنی وقتی که با دیگران کارمای مشترک داریم اتفاقاتی که میافته تحت
تاثیر همدیگه ست .
بگذریم
ماه رمضون ماه جالبیه همه تو فکر حساب کتاب ثواب و کار خیر و نزدیکتر شدن به
خدای خیالشون و خرید ملک تو بهشت و اکثرا خیلی جدی و عصبانی هم میشن
این داستان اطرافمون زیاد دیده میشه . اما... اگه بهشت و جهنم نباشه چی ؟
از هر ۱۰۰ نفری که روزه میگیرن کدوم دنبال این هستن که حقیقتا چرا باید روزه
گرفت ؟
به چی باید نزدیک شد؟
من کیم ؟
خدا چیه ؟
در کل تاثیرات جاذبه ماه نسبت به زمین تو این ماه قمری به هر انسانی که یه مقدار
حواسش باشه و آگاهانه رفتار کنه انرژی کیهانی زیادی میده ، زمان فوق العاده ای
برای مراقبه و مکاشفه هم هست مخصوصا شبهایی که بهش میگن شبهای قدر.
سعی کنیم تو این ماه مخصوصا این شبها نه از روی عادت عمل کنیم نه
کورکورانه تقلید کنیم .
سعی کنیم از افکارمون مراقبت کنیم ، آگاهانه رفتار کنیم و بدون
جلب توجه به دیگران عشق بورزیم .
پی نوشت:
* یه تجربه خیلی جالب دارم در مورد دوش گرفتن که خیلی وقت بهش دقت کردم.
پیشنهاد میکنم زیر دوش آب به مهمترین مسایل فکر کنید ( اگه آب سرد باشه
خیلی بهتره )
* ببخشید که نتونستم به همه نظرات جواب بدم ، ولی همشونو خوندم و همتونو
دوست دارم . به دوستان جدید هم خوش آمد میگم .
تنها در اندیشیدن به هیچ در جریانم
باشد که آن نیز تمام شود !!!
پی نوشت : ؟؟؟
پی نوشت :
سلام به همه دوستانی که لطف میکنن . سر میزنن .
ببخشید که تا الان آپ نکردم . اما تو این هفته ...
پی نوشت :
دوست خوبم ایرسا ممنون از لطفت . اما آدرس وبتو نذاشتی .
سلام دوستای خوبم
جواب نظرات همه رو فکر کنم دادم
روزها و ساعت های خوبی براتون آرزو میکنم
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
اینجا
صدایی که هست و می داند نیست
تصویری که نیست و می داند هست
اکنون
فریادی
که طنین پژواکش
لباس های عاریه اش
از هم دریده است .
در وحدتی
که به تنهایی اش
محکوم کرده است ،
آری
حقیقت است :
نیستی و هر چه در او هست ،
آری
حقیقت است :
هستی و هر چه در او نیست ،
باید به راه رفت
باید به رفت ایستاد
به همه هیچ را شکافت ،
باید به بود
نبودی ،
به نبود بودی داد
از وسعتت با تو حرف می زنم
ای خود که نا خودی
از بیراهه با تو حرف میزنم
ای راه ، راه راست
ای هست نیستی ،
نیست به هستی در آمده ،
ای هیچ در همه .
در مرگ زندگی
در زندگی که مرگ
می خواهی ام که من از تو
تو از منی .
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
اسم هم نداره
کنفسیوس به لائوزه گفت :
جمعی بر تلاشند که خدای را با بحث و استدلال بیابند. که ناممکن را ممکن کنند . وانمود میکنند آن چه را که نیست . چون مناظره گرانی که تمایزات بیهوده را با بحث و استدلال برومند و راستین جلوه می دهند . آیا این گونه آدمیان را میتوان فرزانه خواند ؟
لائوزه گفت :
این مردم بردگانی در اسارتند و خود را خسته و دل خود را آشفته میسازند. سگی اند که با ریسمان به بند در آمده . چرا که مرض هاری او را فرا گرفته . عنتری اند که برای هنرمندیش از کوهستان به شهر آورده شده.
بشنو از من چندکلامی که هرگز نشنیده ای
آنان که سرو پا دارند ولی دل و گوش ندارند بسیارند .
آنان که بدن دارند ولی به آنی که بدن و شکل ندارد قدر دهند اندک .
زندگی را آغازیست و پایانی
تولد و مرگ
زیاد و کم
و از هیچ کس کاری ساخته نیست .
مردم بر گمانند که انسان فرمانروای همه چیز است.
فراموش کن آنرا
فراموش کن خدای را
بگذار بگویندت " او فراموش کرده است خود را "
او که فراموش کرده خود را میتوان گفتش
اوست که راه فردوس را در پیش دارد .
این کتاب بی فایده است
آموزه های جوانگ زه